|
نویسنده: nehad parsa دوشنبه 86 مهر 23 ساعت 3:1 عصر
|
« اسرائیل اکنون یک " فاجعه فاشیستی است که چیزی نمانده به یک آلمان نازی بدل شود » ،« صهیونیسم ابزاری برای تاسیس یک دولت بود و اکنون پایان پذیرفته است » ،« صهیونیسم بودن ما اکنون با تمام جهان رودررو ایستاده و این یک فاجعه است »، « روزی که اسرائیل سلاح اتمی خود را کنار بگذارد مهمترین روز در تاریخ این رژیم خواهد بود » ، « وجود روحی یهودیان ابدی است اما وجود سیاسی گذراست و اسرائیل رژیمی موقت است ...» ،« ملت یهود از آغاز در سیر و حرکت بوده اند و اسرائیل تنها یک ایستگاه موقتی است » ، « نخبگان اسرائیل این رژیم را ترک کرده اند و بدون نخبه دولتی وجود ندارد » ،« امروز ما مردگانی هستیم که هنوز خبر مرگمان را نشنیده ایم ولی در واقع مرده ایم . این تجربه ناموفقی است » ،« اندیشه دولت یهودی مقبول نیست .. شکست خورده است .. تعریف این رژیم به عنوان یهودیت، سرآغاز سرانجام آن است».(از کتاب " شکست دادن هیتلر" )
این جملات همه تاکیدی است بر این ضرب المثل عربی " و شهد شاهد من اهله ( و شاهدی از میان اهل او گواهی داد ) که البته شاهد ما یک فرد معمولی نیست ..بلکه او یک نخبه سیاسی است که در عرصه اسرائیلی و صهیونیستی جهانی فردی ممتاز بشمار می آید .
این فرد" آبراهام بورگ " رئیس سابق کنیست اسرائیل به مدت 4 سال (1999-2003) و عضو کنیست به مدت 10 سال (1988-1995 و 1999-2003) و رئیس آژانس یهود بمدت 4 سال (1995-1999) بود . "یوسف بورگ " پدر ابراهام نیز از نخبگان یهود بود و بمدت 40 سال از زمان بن گریون تا زمان پرز وزیر بود .
"اهل" در این ضرب المثل ،صهیونیست ها و اسرائیلی ها هستند که او در سالهای اخیر و بخصوص با کتاب "شکست دادن هیتلر " و مصاحبه طولانی که پس از آن با " آری شاویت " ،پیر روزنامه نگاری اسرائیل از روزنامه "هاآرتض" انجام داد ،از آنها اعلان برائت کرده بود . این کتاب با عنوان تحریک کننده و آن مصاحبه جسورانه در اسرائیل و خارج از آن غوغای سیاسی و رسانه ای عظیمی بر پا کرد . وی درباره عنوان کتابش گفته است که قرار بود نام کتاب " پیروزی هیتلر" باشد که در آخرین لحظه آنرا تغییر دادم و مقصود از آن اینست که اسرائیل که هم اکنون یک " فاجعه فاشیستی "است چیزی نمانده که به یک " آلمان نازی" تبدیل شود . او می افزاید : من نمی خواهم که هویت من با نام هیتلر معین شود ،یعنی به او اجازه ندهیم که ما را بعنوان واکنشی در برابر هولوکاست به گروهی "نازیان" بدل کند .
عقده های اسرائیلی
نویسنده این کتاب از حال حاضر اسرائیل سخن می گوید و آینده یهودیان در اسرائیل را پیش بینی می کند . اگر نگوییم هجومی سخت باید گفت که او با انتقادی سخت از تجربه صهیونیستی و اسرائیلی صحبت می کند و می گوید :" صهیونیسم وسیله ای برای تاسیس دولت بود و اکنون به پایان رسیده است " او سخنانش را اینگونه ادامه می دهد که " صهیونیت ما اکنون با تمام جهان رودررو شده و این یک فاجعه است " . او اسرائیل را اینگونه توصیف می کند که این رژیم : " سنگدل ،امپریالیستی ، منزوی ، سطحی ،نظامی ، راهزن ، ستیزه جو ،وحشی ،گیتو ، صهیونیستی ،جنایتکار جنگی ،قائل به یک عرب مرده یک عرب کمتر ، بدون الهامات روحی و رژیمی بدون روح و نظامی است که تنها قدرت را می فهمد و قدرت زیادی هم دارد اما فقط همین قدرت را دارد " .
سوال نویسنده این است که این میل شدید به قدرت از چه روست و خود پاسخ می گوید که : " چون ما جامعه ای هراسناک هستیم و هراسمان از مرگ 6 میلیون یهودی در هولوکاست ناشی می شود .یعنی جایی که " عقده ستم دیدگی" نهفته شده است به ، این معنی که تمام جهان بر ضد ماست و از ما متنفر است و قصد نابود کردن ما را دارد " . سبب دوم میل به قدرت نیز آنست که :" اسرائیل در میان دشمنانی محصور است که قصد نابودی آنرا دارند " و طبعا این همان" عقده مسادا" است که به زمان اشغال فلسطین توسط رومی ها بازمی گردد آنگاه که گروهی از یهودیان افراطی تصمیم گرفتند مبارزه کرده و با قلعه مسادا در فلسطین بازگردند که پس از محاصره ای طولانی خودکشی دسته جمعی را بجای تسلیم شدن برگزیدند .
نویسنده در سخن از قدرت، به موضوع سلاح اتمی که خود عقده دیگری بنام " عقده شمشون" را شکل می دهد و به معنی " بگذار تا ویرانی همراه من دشمنانم را نیز به زیر آوار برد " است ، می پردازد و می گوید : روزی که اسرائیل در آن سلاح اتمی خود را کنار بگذار مهمترین روز در تاریخ ای رژیم خواهد بود . آنروز با دشمن خود معامله ای برجسته خواهیم داشت که با وجود آن دیگر به سلاح اتمی نیازی نخواهد بود . این باید هدف اصلی و اوج رویاهای ما باشد " . نویسنده می افزاید : این هراس که به "ستم دیدگی بیمارگونه (= پارانویا) بدل شده است به سیطره راستگرایان بر نظام سیاسی ما انجامید که خود به یک فاجعه فاشیستس منجر شد . در اسرائیل برخی صداها به گوش می رسد که می گویند ویران خواهیم کرد و خواهیم کشت و بیرون خواهیم راند .. " . و حقیقت امر بدتر از این است . نویسنده ادامه می دهد : وقتی که رئیس کنیست بودم از زوایای گوناگون با نمایندگان کنیست صحبت کردم .. گروه صلح طلبان را دیدم که می گفتند ما خواهان صلحیم چون از اعراب متنفریم و تاب نگاه کردن به قیافه آنها را نداریم و تحملشان نمی کنیم . و گروه های حزب راستی را دیدم که زبان را بکار می بردند که زبان " مایر کاهانا" خاخام تندرویی است که سالها پیش ترور شد و شعار او این بود که " عرب خوب ،عرب مرده است" . نگارنده می افزاید : من قویا احساس می کنم که به احتمال زیاد کنیست اسرائیل را از برقراری روابط جنسی با عربها بازمی دارد و تصمیمات اداری بکارگرفته خواهد شد تا از کارکردن زنان نظافتچی و کارگران یهودی جلوگیری شود .. قوانینی همچون قوانین نورنبورگ .. همه اینها روزی اتفاق خواهد افتاد .. و این امر امروز هم رخ می دهد .
دیوار حایل
بورگ درباره دیوار حایل می گوید : این دیواری است بر ضد ستم دیدگی بیمارگونه (بارانویا) به این معنی که من دیوار بزرگی خواهم ساخت و بدین ترتیب مشکل به پایان می رسد چون دیگر آنها (دشمنان عرب) را نخواهم دید . دیوار نشانه پایان مرزهای اروپاست یعنی اروپا در این جا پایان می یابد و نیز به این معنی که ما پایگاه و خط مقدم اروپا هستیم و دیوار شما را از بربرها جدا می کند و این دیوار همچون دیوار چین است و این امری غم انگیز است . نویسنده سخن خود از اسرائیل را اینگونه پایان می دهد که "امروز ما مردگانیم .. هنوز خبر را نشنیده ایم ولی در واقع ما مرده ایم و تجربه ای شکست خورده را پشت سر گذاشته ایم ".
وجود اسرائیل و آینده یهود
بنابراین چاره چیست ؟ نویسنده می گوید : در تاریخ یهود وجود روحی سرمدی است حال آنکه وجود سیاسی موقتی و وجود اسرائیل نیز موقتی می باشد .او می گوید : ملت یهود از آغاز تاریخ در حرکت بوده اند و اسرائیل تنها یک ایستگاه سرراهی است . اگر از دوستان خود در اسرائیل بپرسیم که آیا مطئن هستید که فرزندانتان در اینجا زندگی خواهند کرد تعداد کسانی که جواب مثبت می دهند چند در صد خواهد بود ،خواهیم دید که پاسخ از 50 % بیشتر نیست . نخبگان اسرائیل این سرزمین را ترک کرده اند و بدون نخبه هم نمی توان دولت تشکیل داد .
پاسخ به سوال بنابراین چاره چیست اینکه :" هر اسرائیل که می تواند باید یک گذرنامه خارجی بدست آورد ،چون اندیشه دولت یهودی مقبول نیست .. شکست خورده است .. و تعریف این رژیم به عنوان دولت یهودی سرآغاز سرانجام آن است و بدتر آنکه آنرا دموکراتیک هم بخوانند .. در این صورت این رژیم به نیتروگلیسیرین (ماده سریع الانفجار) بدل خواهد شد .
بورگ می گوید : یهودیان هزار سال با ترس و هراس در آلمان زندگی کردند و این سالها به پایان رسید . آینده و ایستگاه پایانی ما در امریکاست ،یعنی همان جایی که یهود در آن شرایطی فراهم کردند که “Goy”
گوی= غیر یهودی می تواند پدر ،مادر ،برادر ،فرزند یا شریک من باشد . گوی در امریکا یک موجود ستیزه گر نیست بلکه یک میزبان است و این به معنی پیدایش یک تجربه آمیزش یهودی است نه جدایی . امری که در این جا از آن خبری نیست چرا که گوی همانگونه که در گیتو یک موجود ستیزه گر و نقطه مقابل و دشمن بود ". نویسنده به پایان حتمی اسرائیل اشاره می کند و تنها یک پیشنهاد ارائه می کند : مهاجرت به امریکا . اما این تنها گزینه بر پایه یک رای است چون گزینه دیگری هم هست : هر که می خواهد مهاجرت کند و هر که می خواهد بماند . همیشه یک اقلیت یهودی بعنوان گروهی آرام و بی خطر در میان ملل عربی زندگی می کرده و برای خود محله هایی داشته اند همچون محله یهودی دمشق و بغداد و .. و اکنون هم می توان اسرائیل را محله یهودی نشین در میان جهان عرب دانست که یهودیانی که مخالف هجرت هستند و می خواهند بمانند همچون گذشتگانشان در میان عربها زندگی کنند .
این بخشی از سخنان بورگ در باره صهیونیسم و اسرائیل بود و شاید بیش از آنی باشد که عربها اجازه گفتنش را به خود داده اند و یا جهان غرب و اروپا از ترس اتهام ضد سامی بودن یا اسرائیل ستیزی جرات سخن گفتن از آنرا به خود داده است . پیش از این هم در امریکا کتابهایی در انتقاد از اسرائیل و صهیونیسم منتشر شده که البته مرده بدنیا آمدند یعنی یا اجازه پخش نیافته و یا تنها در کتابفروشی های مشهور به فروش رفته و در رسانه ها بشکل آزاد و پویا به آن پرداخته نشده و بسرعت از صحنه کنار رفته اند ،چرا که در گذشته امریکا و اسرائیل درباره اسرائیل و صهیونیسم مناقشه و بررسی آزادانه ای وجود نداشته است و این موضوع یکی از تابوهایی بوده که از بیم تهمت ضد سامی بودن و اسرائیل ستیزی مناقشه و بحث بر سر آن ممنوع بوده است .
اما طی ماههای گذشته تعدادی کتب و مقالات تحقیقی به چاپ رسیده که در دیوار بسته شده بدور صهیونیسم و اسرائیل که بمنظور جلوگیری از نفوذ افکار مخالف یا حتی بحث آزاد بدون ترس از اتهامات سنتی و قدیمی صهیونیسم ستیزی و ضدیت با سامیان کشیده شده ، شکافی بوجود آورده است . از جمله این کتابها کتاب پر مصداق و واقع بین "فلسطین : صلح نه نژادپرستی " نوشته جیمی کارتر ،رئیس جمهور سابق امریکا و نیز کتاب " چیرگی بر صهیونیزم " نوشته جویل فوکل اندیشمند امریکایی و کتاب " لابی اسرائیلی و سیاست خارجی امریکا " نوشته پروفسور والت و پروفسور میرشهایمر می باشد . این کتابها و دیگر موارد در این زمینه از صهیونیسم و نژادپرستی اسرائیل و آینده نه چندان درخشان آن انتقاد می کنند و از نفوذ صهیونیستها در امریکا صحبت می کنند . بخلاف آنچه برای کتابهای پیشین رخ می داد این کتابها به راحتی منتشر و توزیع شده و در شرایط آزادانه ای مورد بحث قرار گرفت .
آنچه بورگ انجام داد قانونی کردن صحبت و بحث درباره اسرائیل و مسلح کردن عرب و دیگران به سلاح گفتگو و مناقشه و مجادله با اسرائیلیان و دوستان آنها و بازکردن در مناقشه بی هراس بروی صهیوینستها و اسرائیل بود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* دکتر الیاس سمعو - دکترای روابط بین الملل از دانشگاه امریکایی واشنگتن و کارشناس روابط بین الملل و مسائل سیاسی امریکا .
* ترجمه د. مصطفی پارسایی
|
نظرات شما ()
|
|
|
|
فهرست |
|
|
|
|
98590
:مجموع بازدیدها |
129
:بازدید امروز |
8
:بازدید دیروز |
|
|
|
درباره خودم
nehad parsaفلسطین ،حزب الله ،سیاست ایران ، جامعه ایران ،سیاست امریکا ، جامعه امریکا ،سیاست اسرائیل ،جامعه رژیم صهیونیستی
|
| | |